جدول جو
جدول جو

معنی ترغده شدن - جستجوی لغت در جدول جو

ترغده شدن
(وَ دَ)
رجوع به ترغده شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وَ دَ)
ناگهان به غضب آمدن. (فرهنگ نظام). و رجوع به ترقه شود
لغت نامه دهخدا
(نِ گِ رِ تَ)
بیمناک شدن. وحشت زده شدن. خائف شدن:
ترسنده از آن شدم که ناگاه ز جان
بی وصل لبت کنیم قالب خالی.
سعدی.
- ترسنده دل شدن، متوحش شدن: لشکر شاه از آن زنگیان ترسنده دل شدند و همچنان جنگ میکردند. (اسکندرنامه نسخۀ سعید نفیسی). و رجوع به ترسنده شود
لغت نامه دهخدا
(کَ / کِ دَ)
بجای افسانه شدن که عبارت از کمال شهرت گرفتن است. (بهار عجم) (آنندراج). رجوع به ترانه گشتن شود
لغت نامه دهخدا
(چِ رَ / رِ شُ دَ)
تراشیده شدن. پاک شدن
لغت نامه دهخدا
(لَ دَ)
لطیف و نرم شدن، چنانکه گوشت را در برف یا پیاز و انجیر رنده شده خوابانند تا نرم و ترد شود و از حالت چغری بیرون آید. رجوع به ترد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ترغه شدن
تصویر ترغه شدن
ناگهان بغضب آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترجمه شدن
تصویر ترجمه شدن
نورندیدن همسیرازی پچویدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترد شدن
تصویر ترد شدن
لطیف و نرم شدن
فرهنگ لغت هوشیار